خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

هفته‌نامه ستاره‌صبح (صد و بیست و سومین شماره)

صد و بیست و سومین شماره هفته‌نامه ستاره‌صبح با مطالب متنوع و متفاوت منتشر شد.

 

در این شماره می‌خوانید:

عکس صفحه یک به «اصغر فرهادی و سارکوزی» اختصاص یافته است.

در این شماره سرمقاله با عنوان « کلاهی دیگری که بر سر مجلس رفت » به قلم «علی صالح‌آبادی»  و یادداشت  هفته «نتیجه مهم 11 ساعت مذاکره استانبول» به قلم « صادق زیباکلام »  می‌باشد.

از دیگر یادداشت‌ها و گزارش‌ها می‌توان به «علی مطهری تنها ماند، اما کوتاه نیامد»، «عباسی کیست؟»، «دفاع تمام  قد دولت از سعید مرتضوی»، «نمایندگان داغ دلشان را تازه کردند»، «بازتاب‌های متفاوت مذاکرات استانبول»، «سارکوزی چمدان ها  را از کاخ الیزه جمع می کند؟»، «اوهام هنوز زده است»، «اغتشاش در فیلم انتهای خیابان هشتم»، «بارندگی پایتخت را فلج کرد»، «خداحافظ چلوکباب های خوش طعم ایرانی»«بهاره نوروزی»، «شرقی یا غربی یا هردو» «حمیدرضا باستانی»، «عدالت و برابری» «پروفسور سید حسن امین»، «خطر فروپاشی خانواده» «فرشته صمدی»، «خودشیفتگی» «محمدرضا ملکیان»  و ... اشاره کرد.

در دیگر صفحات این شماره ستاره‌صبح یادداشت، تحلیل و گزارش‌های خواندنی و متنوع درباره ایران، اقتصاد، تاریخ، اندیشه، اجتماع، سیاست خارجی، سلامت، ورزش، فرهنگ، حوادث، شهر و جامعه، خانواده و گوناگون وجود دارد.

عمو سبزی فروش

 

هیات محترم دولت مصوبه ای را به اجرا گذاشته که بر مبنای آن خبرگزاری ها و نشریات الکترونیکی موظفند منبع اخبار منتشر شده ی خود را اعلام کنند.

آنطور که از محتوای مطالب  رسانه ها بر می آید بخش عظیمی از فعالان رسانه ای از این امر متعجب و نگران شده اند.

بنده که در دوره تحصیل رشته روزنامه نگاری  شاگرد کوشایی نبودم  همین یک نکته را از درس اساتید اهل فن خاطرم مانده که افشا نکردن منبع خبر یکی از اصول اولیه اخلاق روزنامه نگاری است تا به این وسیله افراد در امنیت کامل قادر باشند به رسانه ها و مطبوعات که رکن چهارم دموکراسی نام گرفته اند اعتماد کنند.

در اینجا مایلم به منظور برون رفت از این بحران مدل پیشنهادی خود را بشرح زیر تقدیم همکاران محترم نمایم تا اگر مایل بودند آنان نیز از همین الگو که اتفاقا برگرفته از رفتار برخی عزیزان اجرایی است پیروی کنند.

نخست: خبری به دست شما می رسد که در حد نتایج فرمول یک بحرین و بوندس لیگای آلمان واقعی است:

پس از دستور رییس جمهور به استانداران  مبنی بر کنترل قیمت ها قیمت مواد خوراکی در سوپر مارکت ها هشتاد و سه ممیز دویست و سی و دو صدم درصد کاهش یافته است.

خب روزنامه نگار عزیز قربان قد و بالای رعنا یا رشیدت  این خط و این هم نشان تا صد سال دیگر هم برای این خبر به این هلویی منبع منتشر نکنید هیچکس دنبالتان نمی گردد.  تازه خودتان  سورس خبر و آمار و گزارشات مقامات می شوید! حالا این  موضوع نگرانتان کرده ؟

دوم  اما اگر شما به قصد تشویش اذهان عمومی قصد انتشار خبری را داشته باشید  مثلا:

پیش خرید کنندگان  سکه از بانک مرکزی  در سال گذشته می توانند با مراجعه به این بانک سکه هایی را که پارسال  پولش را داده اند و حالا فقط رسیدش را دارند  چهل هزارتومن ارزان تر از بازار به خود بانک مرکزی بفروشند.

همکار رسانه ای محترم درست است که بانک محترم مرکزی واقعا دارد چنین کاری می کند و منبع خبر هم موجود است اما این دلیل نمی شود شما در وبلاگ خود یا مجله اینترنتی یا خبرگزاری ات بیایی اینقدر منفی با قضیه برخورد کنی. در این مواقع  قطعا باید پیش خرید کنندگان را تشویق کرد که با هجوم به بانک ها برای فروش و تبدیل سکه های خود قیمت آن را صد هزار تومن دیگر ارزان کنند . این می شود نقش رسانه ها در کنترل بازار طلا و قطع دست دلالان و سود جویان.

سوم  ممکن است خبری را مقامات رسمی  اعلام کنند که شما نیز بنا بر وظیفه مطبوعاتی خود بدون دخل و تصرف آن را منتشر می کنید منبع شما می شود آن مقام رسمی و خود ایشان دیگر مسول صحت خبر یا اعلام منبع هستند و بقیه ماجرا به شما ارتباطی ندارد.

مثلا در مصاحبه مطبوعاتی رییس جمهور با خبرنگاران ( چند سال پیش )  رییس محترم دولت در پاسخ به  خبرنگاری که از گرانی میوه پرسید ؛ گفته است  : قیمت ها آنطور هم که می گویید نیست ما در محله خودمان که خیلی پایین تر از این مبلغ گوجه فرنگی را می خریم.

خب در این حالت شما نیازی به  درج منبع خبر ندارید چون گوینده یک مقام رسمی است حالا اگر خیلی خواستید قانون مدار باشید می توانید بنویسید : منبع خبر رییس جمهور به نقل از عمو سبزی فروش!

 این مطلب در روزنامه ندای هرمزگان 4 اردیبهشت ماه منتشر شده است

نشاط جنسی!


ما روزنامه نگاران عزیز!! بد نیست گاهی نگاهی به نوشته های همکاران محترم خود بیاندازیم . این نگاه هیچ سودی که نداشته باشد حداقل به ما یک نکته را حالی می کند و آنهم این است که ما مخاطبان با شعوری داریم که مو را از ماست می کشند.

مدتی پیش خواننده محترمی به آن آدرس ایمیلی که بالای ستون ما می بینید لطف کرد و نامه ای نوشت و در نامه اش  آدرس یک سایت و یک مقاله را داد تا حقیر آن را مطالعه کنم. ایشان در ایمیلشان فرموده بودند که چرا در مقابل توهین به حجاب ساکت نشسته ام  و مطلبی نمی نویسم.

در مراجعه به آن سایت، مقاله را گرفتم و چند باری خواندم شاید شما هم اگر در اینترنت  جستجو کنید آن را بیابید.

مقاله سرشار از اشکالات نگارشی است. چون بنده هم به نوبت خود از این مشکل مبرا نیستم پس به مصداق " رطب خورده منع رطب کی کند" از بررسی شیوه نگارش آن می گذریم.

نویسنده در 14 آیتم وضعیت برهنگی و روابط جنسی در غرب، اسلام، یهودیت، مسیحیان قرون وسطی و غیره را بررسی کرده که من به بیشتر آن کاری ندارم تا می رسم به این بخش از مقاله ایشان که نوشته:

 " حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک می کند و سبب می شود که مساله جنسی معنادار شود و دچار بی معنایی نگردد(مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل بلکه در مسایل دنیوی و جنسی او می داند(چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام می باشد و هر کس از این سنت روی بر می گرداند از او نیست.) پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل  انسان در دنیا و آخرت و از جمله مساله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد."

صادقانه اعتراف می کنم که جز یکی دو جمله کلا منظور نویسنده را از این پاراگراف متوجه نشدم اما آن یک جمله که ایشان به صراحت حجاب را عامل تحریک تخیل جنسی دانسته مرا هم سخت نگران کرده است. اصل مطلب را برایتان نوشتم و نقل به مضمون نکردم تا جای هیچ شکی در این جمله نباشد. این مطلب در سایتی قانونی و فیلتر نشده با کد خبر 32479 منتشر گردیده است.

من نه عالم دینی هستم و نه استاد اخلاق اسلامی و البته نه روانشناس که بتوانم بطور تخصصی ثابت کنم حفظ حجاب توسط خانم های محترم در جامعه به تحریک تخیلات جنسی مردان ( یا زنان) کمک می کند یا خیر. اما می دانم که در متون اسلامی تخیلات جنسی چون حد و مرزی ندارد و افساری هم برای مهار آن نیست به " خطوات الشیطان" تعبیر گردیده و انسان مومن از آن برحذر شده است. آیا درست است که در جامعه اسلامی کارکرد های حجاب را به این قبیل مسایل تقلیل یا نسبت دهیم؟ پاسخ این پرسش ها بر عهده علمای اخلاق و حوزه های علمیه دینی است. اما توصیه من به اول به خودم و بعد همکاران محترمم این است که قبل از ورود به هر مساله ای  قدری در اطراف آن موضوع  مطالعه کنند . ضرر ندارد!