ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
لبخندی میزند و خارج میشود و همه میدانند معنیاش چیست. دقایقی بعد مدیر مسوول مرا میخواند و میروم. میگوید: ببین عزیزم وظیفه ذاتی مطبوعات آرامش بخشی و تقویت وحدت و امید در جامعه است. قبول داریم که انتقاد هم باید باشد اما نقد باید منصفانه باشد برای اصلاح باشد تاثیر مثبت داشته باشد این همه موضوع قشنگ توی این دنیا است که چشمان تو گیر داده به چند تایی که اصلا هم ارزش پرداختن ندارد. مدرسهها باز شده و بوی ماه مهر همه جا پراکنده شده بعد تو میخواهی از موضوعاتی بنویسی که خوراک تبلیغاتی دشمن شود؟ میگویم: اگر برای دشمن آشپزی میکردم که اینجا نبودم. اگر من ننویسم آنها سواستفاده نمیکنند؟ واقعا کدام یک از ما مقصریم؟ من که از اختلاس مینویسم یا او که اختلاس کرده؟ ببخشید متهم به اختلاس نه ببخشید متهم به سو استفاده است؟ واقعا کدام مقصریم؟ زل زدم به مدیر مسوول تا جوابم را بدهد که گوشی تلفن همراهم زنگ خورد. سراسیمه از خواب پریدم سردبیر بود و میپرسید تا کی صفحه بند و گرافیست و تحریریه علاف رسیدن مطلب تو باشند؟ گفتم: عکس جدیدم رسید؟ گفت: عکس بخورد توی سرت. عکس خالی را که نمیتوانم چاپ کنم خواب و خیال را کنار بذار و مطلبت رو بفرست و من نوشتم: اختلاس بزرگ جاسوسان اسراییلی با بوی ماه مهر گره خورد و مدیر عامل بانک صادرات را عزل کرد!