خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

رمضانی بمانیم


در طول ماه مبارک رمضان خدمتتان نبودیم و شاید خیلی بیشتر از شما که معلوم نیست چقدر مرا به خاطر دارید ، با دیدن ستون بالا و سمت چپ صفحه دوم ما دلمان برایتان تنگ می شد . می گویند در رمضان باید دل و دست از عادت بشویی و من نه اینکه از روی عادت بلکه از روی عشق قادر به دل کندن از نوشتن برای شما نبودم اما ننوشتم تا این ریاضت نداشتن شما آماده ام کند برای دل کندن از هرچه دنیایی است. در این مدت و در شب های با صفای قدر چند روزی را میهمان حضرت رضا بودم و سلام همه شما خوانندگان خوب را هم به محضر ایشان تقدیم کردم. چه آنهایی که تا غلط املا و انشایی می بینند دست به تلفن می شوند و بقول خودمان سوتی می گیرند و چه آنهایی که در کوچه و خیابان و جلوی دکه روزنامه فروشی راجع به تیتر ها و نوع نگاه انتقاد می کنند یا پیشنهادی دارند  و چه آنهایی که گاهی با ایمیل دل ما را می نوازند. خلاصه محبت محبت می آورد آنقدر که شب های قدر رفت و من دعایی برای خودم نکردم و نخندید اگر بگویم یادم رفت که نرفته بود اما نمی خواستم یا شاید نمی توانستم! هفته گذشته در همین روزها بود که خبر عفو و آزادی بیش از صد نفر از زندانیان جرایم خاص ! منتشر شد . صد نفری که از جوانان همین مملکت و مردم همین آب و خاکند و خبر آنقدر شیرین بود که عیدمان را حسابی عید کرد.

رمضان امسال شاید بیش از هرسال دیگری درهای رحمت الهی باز مند تا هرکه به قدر لطف حق و نه به اندازه بضاعت و لیاقت خود از آن بهره ببرد. نه ! آقای دیکتاتور را فراموش نکرده ام همان که چندین مطلب برای رفتنش نوشم و نوشتند و خواستیم و خواستند تا اینکه وعده خدا به همه ظالمان بر او نیز محقق شد. او که تا دیروز مخالفان خود را موش می خواند خود اکنون سوراخ موش را متری چند می خرد؟

اگر خاطرتان باشد صدام هم بر کرسی قدرت خیلی لاف مقاومت و ایستادگی تا آخرین قطره خون میزد و همه دیدیم چگونه بزدلانه از سوراخش بیرون کشیده شد و امروز نوبت قذافی است و شادیم که وعده پروردگار دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. شاید با کلاس تر از همه مبارک بود که دراز کشیده در دادگاه دنیایی خویش حاضر شد. حالا ما و نسل ما قصه های نمرود و فرعون را به چشم خویش می بیند و بقول معروف آنچه برای بقیه داستان است را برای خود خاطره کرده است.

فقط خواهش می کنم روزتان را از نو نکنید و عادی نشوید بگذارید رمضانی بمانیم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد