خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

نگرانم


شاید بسیاری از مردم استان از تغییر مدیرکل ارشاد خرسند باشند. اگر نه ممکن است قاطبه اهالی فرهنگ استان چنین نظری داشته باشند. شاید هم در میان آنان روزنامه نگاران بیش از همه منتظر این تغییر بودند و اگر آن تعداد از روزنامه‌های طرفدار امیرزاده را هم از آمار «همه» خارج کنیم بی‌تردید در شادمانی دست اندرکاران نشریات پیشرو استان از رفتن «امیرزاده» نمی‌توان تردید کرد.

اما «برخلاف همه» من از رفتن امیرزاده بشدت نگرانم! رفتن یا آمدن هر مدیرکلی در اداره‌ای چون ارشاد بیش از آنکه به سلایق شخصی افراد بستگی داشته باشد به گفتمان اردوگاه سیاسی وابسته است که آن مدیر فرهنگی را بر مسند کارمی نشاند. خب این هم مصیبتی است که پای سیاست در گلیم فرهنگ هست در ورزش هست و در... . اصلا جایی که سیاسی نباشد، نیست! از شما می‌پرسم: آیا سیاست‌های دولت چه از نظر اهمیت و اولویت‌ها و چه از لحاظ تامین اعتبارات مالی در زمینه‌های مختلف همچون: هنریهای تجسمی، تئا‌تر، موسیقی و حتا مطبوعات در این دو هفته تغییری داشته است؟ اگر نه، پس با تغییر مدیرکل واقعاً توقع چه شق القمری از اداره‌ای هست که کارمندانش همان‌ها، سیاست‌هایش‌‌‌ همان و بودجه‌اش نیز‌‌‌ همان است؟

مشخصاً راجع به مطبوعات همین چند روز پیش یکی از نشریات محلی را مطالعه می‌کردم. یک مطلب بسیار پر آب و تاب از رفتن مدیرکل نوشته بود و با اعداد و آمار دقیق گزارش کارهای انجام شده در زمان تصدی ایشان را به ریز بررسی کرده بود. آمارهایی که ممکن است براحتی در اختیار هر خبرنگاری قرار نگیرد. مطلب از آن گزارش آگهی‌هایی بود که معمولا ادارات به نشریات سفارش می‌دهند. از خودم پرسیدم چه دلیلی دارد روزنامه نگاری یا نشریه‌ای این چنین به حضور یا عدم حضور مدیری دلبسته باشد؟ اگر قانون ملاک عمل مدیران است مگر تغییری در آن ایجاد شده که نبود فردی عده‌ای را مایه قوت قلب می‌شود و رفتنش برای عدهٔ دیگر بهانه امیدواری؟!

من نه مدیرکل سابق را می‌شناسم و نه حتا خاطرهٔ بد یا خوبی از وی دارم. اما صادقانه می‌گویم: اگر فکر می‌کنیم علت مشکلات مطبوعات استان از بی‌تدبیری شخص یا مدیرانی چون اوست بی‌شک تصور غلطی داشته‌ایم. هرچند سیاست‌های که  بیشتر به لج بازی کودکانه شباهت داشت این اواخر به اوج خود رسیده بود اما از خاطر نبریم امیرزاده عمداً یا سهواً چرخ‌های درشکه در حال سقوط مطبوعات استان را طوری روغن کاری کرد که با سرعت بیشتری به پرتگاه برسد. از همین روی در ابتدا نوشتم از رفتن او نگرانم. در جلسه تغییر اساسنامه خانه مطبوعات عدم استقلال حرفه‌ای برخی همکاران مطبوعاتی بقدری مشهود بود که معتقدم امیرزاده باشد یا نباشد تغییری در  وضعیت رو به موت مطبوعات استان ما حاصل نمی‌شود. ما اگر بخواهیم با همین وضع نا‌بهنجار کارمان را پی بگیریم پس از مدتی ژست انتقاد از مدیر کل یا دم زدن از چاپخانه اختصاصی و... هم اثر خود را از دست می‌دهد. ما می‌مانیم با نشریاتی که هر وقت عشقمان کشید چاپ می‌شوند. خریده نمی‌شوند و مهم‌تر اینکه دیده و خوانده نمی‌شوند. اگر واقعا یارانه و آگهی نشریه منتشر می‌کند پس همین ندای هرمزگان اکنون در دست من و شما نبود. چون نه مانند فلان روزنامه به شیر نفت وصل است و نه همچون بهمان روزنامه آگهی‌های آنچنانی دارد. خلاصه کلام اینکه روزنامه‌های موفق را مدیران و سردبیران کاردان و متخصص منتشر می‌کنند نه مدیر کل‌ها. اگر منتظر صدقات دولتی باشیم همواره برخی از ما با رفتن یا آمدن امثال امیرزاده‌ها گرفتاریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد