خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

خبربان شهر من

یادداشت های چاپ شده یک روزنامه نگار

رییس جمهور دزد


یک کلمه گفت: نبودی! 

دو کلمه گفتم: من نبودم!؟

گفت: کجا بودی؟! 

گفتم: چرا القای شبهه می کنی، حرف توی دهن می گذاری، میگم بودم! 

گفت: تمام بازداشت گاه ها را دنبالت گشتیم،پس کدوم...بودی 

گفتم: قبلاً بیمارستان ها را دنبال گمشده ها می گشتند، 

گفت: حتا پنجشنبه دنبال جرثقیل هم راه افتادیم چیزی دستگیرمان نشد. 

باز خودش گفت: عکس جریده وزین دریا در روز شنبه را هم با دقت دیدیم یکی از بالای جرثقیلی ها خیلی شبیه تو بود. دوباره خودش گفت: حالا چیکار کرده بودی؟ اومد بگه ... که گفتم : اگر بخواهی گیر بدهی می روم برای روزنامه « هفت صبح » می نویسم ها! 

گفت: راهت نمی دهند، همه ازت می ترسند. می گویند اگر یک آه بکشی پرداخت یارانه ها بیست سال به تأخیر می افتد.

 گفتم: اجازه بده به موضوع این شماره بپردازم برایش چند ساعت تحقیق کرده ام. 

گفت: راجع به کدامش رییس جمهورش یا دزدش 

 گفتم : اگر اجازه بدهی عرض می کنم.

 گفت :ما مدت هاست اجازه داده ایم به رویت نیاورده ایم هر غلطی خواستی نوشته ای. 

گفتم : من؟!

 گفت: بله. خودِ بوق، بوق، بوق ( این صدای سانسور اصوات غیر اخلاقی است )

 گفتم: اگر اجازه بدهی جبران می کنم. گفت: همین شماره را فرصت جبران داری والا... 

گفتم: به روی چشم. 

با اجازه:

 بله عرض به حضورتان ما اینقدر از این سران ممالک دنیا حکایت های عجیب و غریب برایتان گفته ایم که امر بر برخی عزیزان مشتبه شده که زبانم لال همه ی آنور آبی ها آدم های سالمی هستند. البته همه جا بد و خوب دارد بجز همین جا که خوب دارد و خوبتر اما آنور مرزها از این خبرها نیست. 

یک کلیپی دارد دست به دست توی اینترنت می گردد دیدنی! 
آقای رییس جمهور کشوراروپایی « چک» در یک مراسم رسمی دارد با همتای خود چند تایی توافق نامه بین المللی امضا می کند بعد همانطور که با قلم در دستش بازی می کند نگاهی به چپ و راست می اندازد و در یک چشم بهم زدن آن خودکار، روان نویس، خودنویس نمی دونم چی، همان تو دستیش را در جیب خود می گذارد! مردم اروپا الآن روزانه بارها با مراجعه به سایت در ایران فیلتر شده یوتیوب از کلیپ« رییس جمهور  دزد» دیدن می کنند و زیر آن کامنت های خواندنی می گذارند. کسی نیست به « رییس جمهور چک » بگوید آخر یک خودکار بیک ارزش این آبروریزی بزرگ را داشت؟! 
گفتم: خواندی؟ 

گفت: نه به خودکار بیک توهین کردی! چاپ نمی کنم. 

گفتم: امان از دست این سردبیرها که از بازجوهای قذافی هم سانسور چی تراند!

این مطلب در صفحه 2 ندای هرمزگان روز دوشنبه 5 اردیبهشت ماه 90 منتشر شده است.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد